جدول جو
جدول جو

معنی ابن شبیب - جستجوی لغت در جدول جو

ابن شبیب(اِ نُ ؟)
ابوسعید عبدالله بن شبیب ربعی بصری. از اخباریان. و کتاب الاخبار و الاّثار از اوست. (از ابن الندیم). و در جای دیگر ابن الندیم ابن شبیب مطلق آورده و کتاب هجاءالمصاحف را بدو نسبت کرده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ حَ)
بدرالدین یا شهاب الدین ابومحمد حسن بن عمر بن حبیب دمشقی حلبی. مولد او به دمشق به سال 710 ه. ق. وفات بحلب در 779. پدر او محتسب حلب بوده. پس از مرگ پدر به اکمال دروس خویش پرداخت و سفری به حج کرد و در 736 به مصر رفت و باسکندریه اقامت گزید و از آنجا بقدس شد و باز بموطن خود مراجعت کرد و در طرابلس شام بخدمت امیر سیف الدین منجک پیوست ودر حلب به سال 779 درگذشت. مجموعه ای از نظم و نثر به نام نسیم الصبا دارد، و نیز کتاب درهالاسلاک فی ملک الاتراک در تاریخ ممالیک مصر از 648 تا 777 از اوست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ سَ)
راه گذری. (مهذب الاسماء) (دهار). رهگذری. (خلاص نطنزی). ابن السبیل. راهگذار. رهگذر. راه رو. مسافر:
شنیدم که یک هفته ابن السبیل
نیامدبمهمانسرای خلیل.
سعدی.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جُ بَ)
ابوالحسن محمد بن احمد کنانی. رحالۀ عرب. مولد 540 ه. ق. در بلنسیه. او درشاطبه فقه آموخت و سه بار بمشرق مسافرت کرد. و علاوه بر زیارت خانه و بلادی که در راه مکه است مدینه و کوفه و بغداد و موصل و حلب و دمشق را بدید و از عکا به صقلیه (سیسیل) و قرطاجنه رفت و در سفر اخیر باسکندریه به سال 614 درگذشت. شرح مسافرتهای او خاصه آنچه راجع به صقلیه است از اهم و انفع مؤلّفات عرب است در جغرافیای این جزیره
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ شَ)
ابوعامر احمد بن عبدالملک. خطیب و شاعر بیعدیل اندلسی. وزیر ناصر بن عبدالرحمن. در ادارۀ امور ملک و سیاست کافی. و بزمان احمد امن و آبادی بسیار در این خطه پدید آمد و مال خطیر گرد کرد و بخلیفه بخشید. او در طب نیز مهارت داشت. وفات وی بقرطبه در سنۀ 425 ه. ق. بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ شَ / شِ)
ابوالطیب ابراهیم بن محمد بن الشهاب. متکلم معتزلی، شاگرد بلخی و خیاط و غیر آن دو. وفات او بعد از 350 ه. ق. است در سن پیری. و او راست: کتاب مجالس الفقهاء و مناظراتهم قرب چهارصد ورقه. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
ابوبکر عبدالله بن محمد بن شقیر نحوی. او مذهب بصری و کوفی راآمیخته داشت و کتاب مختصر نحو و کتاب المقصور والمدود و کتاب المذکر و المؤنث از اوست. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نَ)
جمال الدین ابوعبدالله محمد بن سلیمان. اصلاً ایرانی از مردم بلخ. وی در بیت المقدس پرورش یافت و سپس چندی به مصردر مدرسه عاشوریه تدریس داشت. و او را تفسیری است کبیر مشتمل بر لغات و قراآت و اسباب نزول و جز آن. مولد او به سال 611 هجری قمری و وفات در 698 بوده است
ناصرالدین حسن بن شاور نفیسی. ادیب و شاعر مصری. او راست: کتاب منازل الاحباب و منازه الالباب در دو مجلد. وفات او687 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بَیْ یِ)
حاکم، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن حمدویه نیشابوری (321- 405 یا 406 ه. ق.). محدث معروف. ابن خلکان گوید نزدیک دوهزار تن از روات را دیده و از آنان حدیث شنوده و دو مرتبه به عراق و شام مسافرت کرده و در سال 359 قضای شهر نشابور از طرف سامانیان بوی مفوض گردیده و چندی وزارت ابونصر عتبی داشته، پس از آن قاضی گرگان شده و چند بار بسفارت نزد ملوک آل بویه رفته و تألیفات بسیار دارد از آن جمله تاریخ علمای نشابور و المدخل الی علم الصحیح و امالی. وفات او در نیشابور روز سه شنبه سوم صفر بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِنُ)
نام دزدی معروف به عرب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ شِ)
ابوعلی حسین بن عبدالله بن یوسف بن شبل. شاعر و حکیم و طبیب بغدادی. اشعار او متضمن معانی رائقۀ علمی و فلسفی است و قطعاتی از آن در فوات الوفیات آمده است. و هرچند بطب معروف است لکن جنبۀ فلسفی او قویتر است. و از اشعار اوست:
بربّک ایّها الفلک المدار
اقصّد ذاالمسیر ام اضطرار
مدارک قل لنا فی ای ّ شی ٔ
ففی افهامنا منک اتّهار
و فیک نری الفضاء و هل فضاء
سوی هذا الفضاء به تدار
و عندک ترفع الارواح ام هل
مع الاجساد یدرکها البوار
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ طَیْ یِ)
ابوالفرج عبدالله. حکیم و طبیبی مشهور، معاصر ابوعلی بن سینا. از اطبای بیمارستان عضدی بغداد. او صحبت ابن بطلان و چند طبیب مشهور دیگر درک کرده و ابوعلی تألیفات طبی او را تحسین میکرده لکن به کتب فلسفی او وقعی نمی نهاده است. او را با ابن سیناو ابن هیثم مکاتباتی است و تا سال 435 ه. ق. حیات داشته است. وی صاحب تصنیفات بسیار است و در سهولت تألیف بمرتبتی بوده که غالباً املا میکرده و کتبه مینوشته اند. بیشتر تألیفات او شروحی است بر تصانیف قدما و هم او را کتبی است که خود ماتن آن است. ازجملۀ شروح طبی اوست: شرحی بر ابیذیمیا و فصول ابقراط. الستهعشر جالینوس. وظائف الاعضاء جالینوس. مسائل حنین. نیز او راست: خلاصۀ ستهعشر جالینوس که آنرا ثمار الستهعشر نامیده است. شروح فلسفی او عبارت است از: شرح مقولات. شرح العباره و انالوطیقای اول و ثانی و طوبیقا و ریطوریقا و بئوطیقا و کتاب الحیوان ارسطو و نیز شرحی بر ایساغوجی فرفوریوس. و ابن عبری گوید کتب ارسطو و نیز تورات را او به عربی نقل کرده است. و کتبی که خود ماتن است: مقاله فی القوی الطبیعیه. مقاله فی الشراب. تعالیق فی العین. مقاله ای در علت مستفرغ بودن اخلاط جز خون. کتاب النکت و الثمار الطبیه و الفلسفیه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بَی ی)
ناکس. خسیس. فرومایه از مردم، مادربخطا
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن سبیل
تصویر ابن سبیل
رهگذر، راهزاد، کنایه از بی پول در راه مانده هم گفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار